نوشته شده توسط : غلامرضا طائبی

پس از رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام، حضرت محمد (صلى الله علیه وآله)، و انحراف خلافت از مسیر اصلى اش، ارزش هاى اخلاقى که پیامبر (صلى الله علیه وآله) براى رواج آن خون دل خورده بود، به تدریج کمرنگ شد و جاى خود را به بعضى از مفاسد زمان جاهلیّت داد.

بنى امیّه و بازماندگان دوران جاهلیّت آهسته آهسته پست هاى کلیدى را اشغال و صحابه پیامبر (صلى الله علیه وآله) را از صحنه خارج کردند. بیت المال به شکل ناعادلانه تقسیم شد.

امام على (علیه السلام)
در زمان حکومتش تلاش هاى فراوانى براى اصلاح امّت کرد، اما کوتاه بودن مدّت حاکمیّت آن حضرت اجازه تحقّق کامل آن را نداد. پس از شهادت آن حضرت، حاکم شورشى زمان على (علیه السلام) یعنى معاویه خلیفه مسلمین شد. او حتّى روشى را که ابوبکر و عمر جهت انتخاب خلیفه در پیش گرفته بودند رعایت نکرد، و در حقیقت با حرکتى شبیه کودتا حکومت را به دست گرفت. به منظور تقویت پایه هاى حکومت خویش پس از شهادت حضرت على (علیه السلام)به عراق رفت و صریحاً گفت: «من نیامده ام که شما را توصیه به نماز و روزه کنم، بلکه مى خواهم بر شما حکومت کنم. کسانى که با من مخالفت کنند جانشان در امان نخواهد بود!» (1) بدین منظور به تدریج عناصر فاسد از بنى امیّه را که قلباً به اسلام ایمان نیاورده بودند، بر سر کار آورد و از سوى دیگر، شروع به خریدن طرفدارهاى ضعیف الایمان على (علیه السلام) با اموال بیت المال کرد.اطرافیان او از غارتگرى ابا نداشتند.

در تمام تواریخ و در نهج البلاغه، خطبه 27 آمده است که گروهى جنایتکار از شامیان وارد شهرهاى عراق شده، و غافلگیرانه به مردم حمله کرده، و آن ها را کشته، و اموالشان را به غارت مى بردند، تا در عقیده خود متزلزل گشته و از على و اولاد آن حضرت دست بردارند. نتیجه اینکه بنى امیّه در یک حرکت قهقرایى مسایل عصر جاهلیّت را زنده کردند.با مرگ معاویه در نیمه رجب سال شصتم هجرى قمرى، فرزندش یزید خلافت را، همچون پدر، به زور و بدون هیچ ضابطه اى در اختیار گرفت، فساد و فحشا و ظلم در عصر یزید به مراتب بدتر از عصر پدرش فراگیر شد، و تمام شهرهاى اسلامى حتى مدینه منوّره را فرا گرفت. و البتّه این طبیعى بود، چرا که مردم پیرو زمامداران و سردمداران خود هستند «اَلنّاسُ عَلَى دِینِ مُلُوکِهِم» (2) وقتى رییس حکومت شراب خوار، قمارباز، میمون باز، سگ باز و خلاصه آلوده به انواع گناهان باشد (3) جامعه نیز دچار فساد اعتقادى، اجتماعى، اخلاقى مى شود.

در مورد ظلم ها و جنایت هاى یزید همین بس که وقتى رییس گروه تحقیق اعزامى از مدینه به شام مى رود و پس از تحقیق به مدینه باز مى گردد، در گزارش خود به مردم مدینه مى گوید: «به خدا قسم ما در حالى از نزد یزید بیرون آمدیم که خوف آن داشتیم که (بر اثر گناهان فراوان وى) از آسمان سنگ بر سر ما ببارد. او مردى است که با مادران و دختران و خواهران نیز زنا مى کند، وى شراب مى نوشد و نماز نمى خواند!». (4)

امام حسین (علیه السلام) به قصد اصلاح مفاسدى که در طول این مدّت و پس از رحلت پیامبر (صلى الله علیه وآله) در جامعه رخ داده بود دست ردّ بر سینه یزید براى بیعت با او زد، و تصمیم گرفت با بازگرداندن نظمِ سابق به زندگى فردى و اجتماعى مردم، خاطرات وسنّت هاى دوران حضرت رسول (صلى الله علیه وآله) را زنده کند. آرى امام حسین (علیه السلام) به منظور اصلاح امّت جدّش و جامعه اسلامى قیام کرد. اگر امام حسین (علیه السلام)دست به این کار بزرگ نمى زد به یقین امروز خبرى از اسلام نبود، یا اگر بود قابل توجّه نبود. درست است که آن حضرت در این راه شربت شهادت نوشید، ولى جامعه اسلامى را تکان داد و به این هدف نزدیک ساخت.پیروان و عاشقان مکتب آن حضرت، زمانى مى توانند ادّعاى عشق و پیروى راستین کنند که به مفاسد موجود عصر و زمان خود بیندیشند، و آنچه در توان دارند براى مبارزه با آن به کار گیرند. و به یقین آن حجم عظیم عزاداران هرگاه تصمیمى منطقى و حساب شده و مدبّرانه براى برخورد با مفاسد و سوق جامعه به سوى اصلاح بگیرند موفّق خواهند شد. (5)

منابع:
(1) .مرحوم شیخ مفید در ص 355 کتابش، (ارشاد) سخنان معاویه را چنین نقل کرده است: «به خدا سوگند من براى این با شما نجنگیدم که نماز بگذارید و روزه بگیرید و حج بجا آورید و زکات دهید! این امور را خودتان انجام مى دهید! هدف من از پیکار با شما این بود که بر شما حکومت کنم (و به قدرت دست یابم). (عاشورا، ص 162)
(2) . این جمله همان طور که در تذکرة الموضوعات ص 183، و کشف الخفاء، ج 2، ص 311 آمده حدیث نیست.
(3) . ابن کثیر مورّخ و دانشمند متعصّب و معروف اهل سنّت مى گوید: «یزید به نوازندگى، شرابخوارى، خوانندگى، شکار (تفریحى)، به خدمت گرفتن غلامان و کنیزان خنیاگر، سگ بازى، و به جان هم انداختن قوچ ها، چهارپایان و بوزینه ها شهرت داشت. هر روز صبحگاهان مست و مى زده بر مى خواست. او بوزینه اى را بر پشت اسب زین شده اى سوار مى کرد و مى گرداند و بر بوزینه و غلامان کلاه هاى زرین مى پوشاند، و هنگامى که بوزینه اش مُرد بر او اندوهگین شد. (عاشورا، ص 219)
(4) . المنتظم، ج 4، ص 179 (حوادث سال 63 هـ . ق) به نقل از عاشورا، ص 217 .
(5) . اهداف قیام حسینی، ص 29.


 



:: برچسب‌ها: قیام , الگو , کودتا , عراق , معاویه , علی (ع) , یزید , بیعت ,
:: بازدید از این مطلب : 211
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 آبان 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامرضا طائبی

بسم الله الرحمن الرحیم



کهیعص

تربت حضرت سيد الشّهداء بر اساس روايات موثّق آثار فراوانى دارد، از آن جمله :
1 - طبق روايات رسيده
سجده كردن بر تربت حضرت حسين عليه السلام موجب قبولى نماز است ،
كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
السُّجُودُ عَلى تُربَة الحُسين عليه السلام يَخرِقُ الحُجبُ السَّبعة .
سجده كردن بر تربت امام حسين عليه السلام
هفت حجاب را از (منع قبولى آن ) نماز بر مى دارد.

2 - ذكر با تسبيح تربت سيّدالشّهداء
براى هر ذكر چهل حسنه در نامه اعمال مى نويسند،
و حتّى بدون ذكر،
تسبيح را در دست چرخاندن هر يك بيست حسنه دارد.
3 - هر گاه كام نوزاد را با تربت سيّد الشّهداء باز كنند
مانند اكسيرى كه مس ‍ را به طلا مبدل ميسازد و
وجود نوزاد را از هر پليدى دور نموده و
محبّت اهل بيت رسول خدا(ص ) را در دل او مى كارد.
4 - بر لحد يعنى قبر هر ميّتى كه تربت كربلا باشد
از عذاب قبر رهانيده ميشود.
5 - تربت كربلا بر هر درد بى درمانى شفا بخش مى باشد
كما اينكه بسيار تجربه شده است و در كتب مختلف ذكر گرديده است .
6 - خاك مقتل حسين بن على عليه السلام حصن ،
يعنى حصار مى باشد از هر آفات و هر گزندى ،
و هر كس آن را با خود حمل نمايد، محفوظ خواهد ماند.
7 - آرام بخش تلاطم موّاج درياهاست يعنى هرگاه دريا به تلاطم آيد،
و چاره از همه جا قطع گردد و كمى تربت كربلا بر آن بپاشند دريا آرام ميگيرد.
8 - تربت مظلوم كربلا تحفه حوريان بهشت است
آن گاه كه در روز قيامت ماه و خورشيدى نيست تا نور افشانى كند
و ظلمات محشر همه جا را فرا مى گيرد،
به دستور خداوند خاك كربلا كه
تربت سيّدالشّهداء عليه السلام مى باشد
برداشته شده و در بالاى بهشت قرار داده مى شود
و نور عظيمى از تربت آن حضرت همه جا را روشن مى كند
و همه ديدگان را خيره مى سازد
كما اينكه خورشيد چشم انسان را مى زند
 و كسى نمى تواند مستقيم به آن نگاه كند.


منبع : كشكول النور ج 1 ص 186.
 


:: برچسب‌ها: ذکر , تربت , سیدالشّهداء , کربلا , دریا , شفا , عذاب قبر , سجده ,
:: بازدید از این مطلب : 230
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 27 آبان 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامرضا طائبی

ذکر < یا غافر > را هرکه از روی اخلاص و با ایمان بگوید،

به تدریج به مقام علم الیقین نائل می شود؛

و اگر در صلاحیت او باشد ،

با ذکر < یا غفور> به مرتبه عین الیقین رسد.؛

و با ذکر  < یا غفّار > به اوج حق الیقینی می رسد.

البته باید تمام شرایط ترقی و صعود روحانی در او جمع باشد.

 

 

منبع:علوی،سیدمصطفی،گلباغ لاله ها،ص 523



:: برچسب‌ها: غافر , حق الیقین , علم , یقین , صلاحیت , اخلاص , ایمان , صعود ,
:: بازدید از این مطلب : 199
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 26 آبان 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامرضا طائبی

 
رسول الله (صل الله عليه و آله وسلّم) در اواخر سال دهم هجری که دوران غزوات سپری شده و اکثر قبایل عرب به اسلام گرائیده بودند عازم حج گردید.

این تنها حج او بعد از هجرت به مدینه بود ـ فریضه حج در سال نهم هجری واجب گردید ـ از این رو آن را حَجة الاسلام و حَجة الوداع نامیدند. به علاوه چون به امر الهی ولایت علی (عليه السلام) را ابلاغ و در نتیجه دین را کامل و نعمت را تمام فرمود آن را حَجة الوداع و حَجة الکمال و حَجة التمام نيز گفته¬اند. در این سفر زوجات و اهل بیت پیامبر (صل الله عليه و آله وسلّم) و شخصيتهاي برجسته مهاجرین و انصار و تعداد بسیاری از اهالی مدینه و حومه آن همراه بودند . رسول الله (صل الله عليه و آله وسلّم) در مدینه به جامه احرام در آمد و روز پنجشنبه پنج روز مانده از ذی‏قعده بعد از نماز ظهر از شهر بیرون آمد و به ذوالحلیفه بیرون مدینه منتقل گردید. چون امر شده بود که هر کس بتواند باید که در این سفر همراه باشد با آن که بیماری حصبه (یا آبله) در منطقه مدینه شیوع داشت و عده‏ای بیمار بودند دهها هزار نفر همراه رسول الله(صل الله عليه و آله وسلّم) عزیمت کردند. تعدادی نيز بین مدینه و مکه پيوستند مانند عشایر سر راه و آنان که همراه امیرالمؤمنین علی (عليه السلام) و ابوموسی اشعری از یمن باز می‏گشتند . از مدينه تا مکه ده روز و به قولی هشت روز طول کشید و رسول الله (صل الله عليه و آله وسلّم) بعد از عبور از منزلگاههاي یلملم، سیاله، عرق الظبیه، روحاء، منصرف، متعشی، اثابه، عرج، سقیاء، ابواء، جحفه، قدید، غمیم، مر الظهران و سرف روز یکشنبه چهارم یا سه‏شنبه ششم ذیحجه وارد مکه گردید و مناسک حج را به شرحی که در کتب سیره مسطور است به جای آورد.

 منبع:(طبقات الکبیر، ابن سعد، 3/255؛ امتاع الاسماع، مقریزی، 4/510؛ الغدیر، امینی، 1/9؛ سیره ابن هشام، 2/601؛ السیرة الحلبیة، حلبی، 3/283؛ درر الفوائد، جزایری، 73)

*خطبه غدیر:

در راه بازگشت به مدینه (روز 18 ذیحجه سال دهم هجرت) وقتی رسول خدا(صل الله عليه و آله وسلّم) به منزل غدیر خم رسید فرشته خدای بر او نازل گشت و این آیه را در شأن امیرالمؤمنین علی (عليه السلام) ابلاغ نمود: "یا ایّها الرسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ الیکَ مِن رَبِّکَ و اِن لَم تَفعَل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس..." (مائده، 67) یعنی:" ای پیامبر فرستاده، برسان آن چه فرو فرستاده شده است به تو از خدای تو اگر نرسانی چنان است که هیچ یک از پیغامهای خدا را نرسانیده باشی. خدا ترا از مردمان نگاه می‏دارد..."

رسول خدا برای اجرای امر الهی دستور داد حاجیانی را که از پیش رفته بودند و آنان که هنوز حرکت نکرده بودند توقف کنند سپس فرمود در محل غدیر خم، محوطه‏ای را که پنج درخت سمره (خارین) در اطراف آن بود از خس و خاشاک ستردند و روی درختها سایبان گستردند. روز پنجشنبه هجدهم ذی حجة رسول الله (صل الله عليه و آله وسلّم)، نماز ظهر را پیشاپیش مسلمانان در آن محل بگزارد. آفتاب به قدری سوزنده بود که مردم قسمتی از ردای خود را زیر پا می‏افکندند و قسمتی را روی سر می‏کشیدند. بعد از نماز بر منبری از جهاز شتران که در وسط جمعیت آماده شده بود بالا رفت و خطبه مبسوطی در شرح وظائف مسلمانان و مناقب اهل بیت ایراد نمود.( متن کامل این خطبه را سپهر در ناسخ التواریخ (1/495) نقل کرده است.) در پایان خطبه، رسول الله (صل الله عليه و آله وسلّم) بازوی علی (عليه السلام) را گرفته برافراشت به طوری که زیر بغل هر دو پیدا شد. آن گاه فرمود: ایها الناس مَن أولی الناس بالمؤمنین مِن انفسهم؟ ای مردم چه کسی از جان مردمان به ایشان از خودشان ، سزاوارتر است؟ همه گفتند : خدای و رسول او بهتر می‏دانند. پیغمبر فرمود: ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و انا أولی بهم من انفسهم، فمن کنت مولاه فعلیٌّ مولاه (یقولها ثلاث مرات و فی لفظ احمد اربع مرات) ثم قال: اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و أحِبَّ مَن أحَبَّه و أبغِض مَن أبغَضَهُ و انصُر مَن نَصَرَهُ و اخذُل مَن خَذَلَهُ و أدِرِ الحقَّ مَعَهُ حیثُ دار. ألا فیبلغ الشاهدُ الغائبَ»
یعنی: "خداوند مولی و سرور من است و من مولی و سرور مؤمنانم و بر مؤمنان از جانشان سزاوارترم . هر که را من مولی و سرورم پس علی  نیز مولی و سرور او است (این سخن را سه بار و به نقل امام احمد حنبل چهار بار تکرار فرمود) سپس گفت: خدایا طرفدار کسی باش که طرفدار علی باشد و خصم آن باش که با او بستیزد. دوست بدار هر که او را دوست دارد. و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد و یاری کن هر که او را یاری کند و خوار بدار هر که او را خوار بدارد و بگردان حق را با او هر جا که او می‏گردد به هوش باشید باید هر کس در اینجا حاضر است این سخن را به غایبان برساند.

منابع:(اسباب النزول، واحدی، 150؛ فضائل الخمسة، فیروزآبادی، 1/388؛ تفسیر کشف الاسرار، میبدی، 3/181؛ و عموم تفاسیر شیعه مانند تفسیر ابوالفتوح و مجمع البیان، وافی، مجمع الزوائد، هیثمی، 9/156؛ ثمار القلوب، ثعالبی، 511)

به محض این که خطبه و ابلاغ رسول الله (صل الله عليه و آله وسلّم) به پایان رسید هنوز مردم متفرق نشده بودند که این آیه نازل گشت: «... الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا ...» یعنی: امروز دین شما را برای شما به کمال رساندم و نعمت خود را بر شما به غايت رساندم و از این که اسلام دین شما است خشنود گشتم (مائده، 3) . رسول الله (صل الله عليه و آله وسلّم) پس از نزول این آيه فرمود: «اللهُ اکبرُ علَی إکمال الدین و إتمام النعمة و رضی الربِّ برسالتی و الولایةِ لِعلیٍّ بَعدی» يعني:"بزرگتر است آن خدایی که دین را کامل و نعمت را تمام فرمود و از رسالت من و ولایت علی بعد از من خشنود است." سپس خيمه¬ي ویژه‏ای برافراشتند و به امر رسول الله (صل الله عليه و آله وسلّم) مردان و زنان، از جمله زنان رسول الله (صل الله عليه و آله وسلّم) در محضر او با علی بیعت کردند. بعد از این مراسم پيامبر(صل الله عليه و آله وسلّم) با دست خود عمامه‏ای بر سر علی نهاد و دنباله آن را پشت سرش مرتب کرد. این تکریم را که در موارد استثنائی و هنگام انتصاب به إمارت انجام می‏شد «تتویج» یا تاجگذاری می‏گفتند. بعد از این مراسم، بزرگان صحابه براي تهنیت نزد علی (عليه السلام) آمدند. پيش از همه ابوبکر و عمر بودند که گفتند: «هنیئا لک (به قولی بخ بخ لک) یا ابن ابی طالب، اصحبت مولی کل مؤمن و مومنة» گوارا باد ترا ای پسر ابوطالب. بَه بَه که صبح و شام می‏کنی در حالی که مولای همه مردان و زنان با ایمان شده‏ای.

منابع :(البدايةوالنهاية(تا ليف ابن کثير دمشقي سني) ج‏7 ص348 و 349) آنان علي((عليه السلام)) را در آن روز با لقب امير المومنين خطاب کردند.(الإرشاد ج1ص48 و الأمالي‏للمفيد ص18 و بشارةالمصطفى ص185 و التحصين‏لابن‏طاوس ص574 و تقريب‏المعارف ص142 و الصراط¬المستقيم ج2 ص53 و المناقب ص3 ج53 و اليقين ص 107 و 204 و 285 و 309 و 316 و 453 و إرشادالقلوب ج2 ص325)

ابن عباس گفت: به خدا سوگند که اکنون پیمان تو بر گردن همه واجب گردید. بعدها علی (عليه السلام)همين موضوع را به رخ آنها مي کشيد که آيا شما نبوديد که در روز غدير چنين و چنان گفتيد؟! حال چه شده که شيوه اي ديگر در پيش گرفته ايد؟!

منبع:(کتاب سليم بن قيس(قرن اول هجري) ج2 ص894 و 583)

حسان بن ثابت شاعر خاص رسول الله (صل الله عليه و آله وسلّم) نیز قصیده‏ای در تهنیت مراسم غدیر از جایگاهی رفیع با صدای بلند انشاء نمود که مورد تحسین و استقبال آن حضرت واقع شد. شش بیت ذیل از آن قصیده است:
ینادیهم یومَ الغدیر نبیُّهم بِخمٍّ و اسمع بالنبی منادیا
فقال: «فمَن مولاکم و نبیکم؟ فقالوا: و لم یُبدوا هناک تعامیا
إلهُک مولانا و انتَ نبیُّنا و لم تَلقَ مِنّا فی الولایة عاصیا
فقال له: «قُم یا علیُّ فإنَّنی رضیتُکَ مِن بعدی إماماً و هادیا
فمن کنتُ مولاه فهذا ولیُّه فکُونوا لَهُ أتباعَ صِدقٍ موالیا
هناک دعا اللهمَّ والِ ولیَّهُ و کُن للذی عادی علیّاً معادیا

ترجمه شعر : پیامبر روز غدیر با صدای بلند ایشان را مخاطب ساخت ندای پیامبر را باید با گوش جان شنید گفت: مولی و پیامبر شما کیست؟ آنان ابهامی در سخن اظهار ننمودند و گفتند: خدایِ تو مولای ماست و تو پیامبر مایی و هیچ یک از ما را نسبت به خود نافرمان نخواهی دید پس بدو گفت: برخیز ای علی  که من بعد از خود ترا براي هدايت و امامت پسندیدم. هر که را من مولی و سرورم این علی  نیز ولیّ او است و همه باید پیرو راستین و دوستدار و طرفدار او باشید آنگاه دعا کرد و گفت: خدایا طرفدارِ یاران علی باش و هر کس با علی  دشمنی کند تو دشمن او باش

منابع:( فیض القدیر، 6/217؛ کنزالعمال، 8/60؛ الریاض النضرة، 2/170، 217؛ المسند، احمد بن حنبل، 4/281؛ ذخائر العقبی، طبری، 68؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، 8/290؛ اعیان الشیعه، 1/290 به بعد؛ الغدیر، 2/43 به روایت از مرزبانی و ابن مردویه اصفهانی و ابونعیم اصفهانی و جلال الدین سیوطی و هشت محدث دیگر سنی و بیست و شش محدث شیعی)



:: برچسب‌ها: غدير , علي , حسان , ابوبكر , عمر , حج , رسول الله ,
:: بازدید از این مطلب : 182
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 16 آبان 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامرضا طائبی


نخواهم گل که گل بی اعتبار است / تمام عمر گل فصل بهار است
تو را خواهم علی جان در دو عالم / که عطر تو همیشه ماندگار است


 


:: برچسب‌ها: گل , علی (ع) , عطر , عالم , ماندگار ,
:: بازدید از این مطلب : 146
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 10 آبان 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : غلامرضا طائبی


حسن خزّاز گفت:

 از امام رضا ( عليه السّلام ) شنيدم كه فرمود:
بعضى از كسانى كه ادّعاى محبّت و دوستى ما را دارند،

ضررشان براى شيعيان ما از دجّال بيشتر است.
حسن گفت: عرض كردم اى پسر رسول خدا( صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ) به چه علّت؟
فرمود:

به خاطر دوستى‏شان با دشمنان ما و دشمنى‏شان با دوستان ما.

و هر گاه چنين شود،

حقّ و باطل به هم در آميزد و امر مشتبه گردد

و مؤمن از منافق باز شناخته نشود.

 
منبع: ( صفات الشيعه ص 8 )

 



:: برچسب‌ها: خزّاز , شيعه , دجّال , منافق , مومن , امام رضا ,
:: بازدید از این مطلب : 171
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 6 آبان 1391 | نظرات ()