وقایع پس از عاشورا – سال 61 هجری ( تا اربعین شهیدان کربلا )
نوشته شده توسط : غلامرضا طائبی
 

11 محرم :

  • صبح ، عمر سعد بر کشته های لشگر خود نماز خوانده و دستور داد به خاک سپردند .
  • بعد از ظهر ، بدستور عمرسعد ، باقیمانده کاروان حسین (ع) را از قتلگاه و از کنار بدن امام (ع) و دیگر شهیدان عبور داده و با این شکنجه روحی ، بسوی کوفه روانه کردند .
  • توسط مردان قبیله اسد ، دفن بدن بی سر شهیدان شروع شد .
  • سر امام (ع) را پیش ابن زیاد بردند .
  • کاروان اسرا را در بیرون کوفه اسکان موقت دادند .

12محرم :

  • جارچیان حکومت ، کوفیان را فرا مى خوانند تا از اسیران جنگى خویش دیدار کنند!
  • کوفیان هم ، بى شرمانه آمدند . آمدند براى تماشا!
  • امام سجاد (ع ) از خیمه ها خارج مى شود ، وقتی هلهله و شادی و سنگ پرانی مردم را دید فرصت را غنیمت شمرد و به سخنرانی افشاگرانه خود پرداخت :

" هان، ای مردم! شما را به خدا سوگند، آیا به یاد دارید که نامه هایی را برای پدرم نوشتید و او را خدعه کردید؟ .... وای بر شما! از آنچه برای آخرت خویش تدارک دیده اید! چه زشت و ناروا اندیشیدید . به چه رویی به رسول (ص) خواهید نگریست؟ "

  • ارسال نامه به یزید و اعلام پیروزی بر کاروان حسین توسط ابن زیاد

13 محرم :

  • آراستن مجلسی در دربار ابن زیاد و به حضور طلبیدن کاروان اسرا توسط او
  • رفتار توهین آمیز و سخنان سبک ابن زیاد به حضرت زینب (س) ، مبنی بر " خوار کردن خاندان حسین توسط خداوند ، بدلیل خروج بر خلیفه وقت "
  • پاسخ حضرت زینب (س) ، مبنی بر " حرمت و عزتیکه خداوند بخاطر پیامبرش ، به خاندان حسین (ع)داد و ذلت و خفتی که خاندان حکومت بخاطر جنایتی که انجام داد به آن دچار گشته است ."
  • توهین ابن زیاد به امام سجاد(ع) و دستور قتل ایشان ، بدلیل ناتوانی از مباحثه با او
  • دستور ابن زیاد ، مبنی بر گرداندن سر مقدس امام (ع ) در کوچه ها برای ایجاد وحشت در مردم
  • دستور انتقال سریع اسرا به شام ، توسط ابن زیاد، برای ملاقات با یزید ، جهت جلوگیری از افشاگری های بیشتر کاروان

1 تا ... صفر :

  • آذین بندی شهر توسط عمال حکومت و اعلام پیروزی یزید بر حسین (ع) با تبلیغات " خارجی و مهدور الدم بودن او "
  • ورود کاروان اسرا به شام و مورد تمسخر قرار گرفتن آنها توسط افراد وابسته به حکومت
  • سخنان اهانت آمیز پیرمردی در مسیر حرکت امام (ع) : شکر خدای را که شما را کشت و شهرهای اسلام را از شر مردان شما آسوده ساخت و امير المؤمنين يزيد را بر شما پيروزی داد .
  • پاسخ امام سجاد(ع) مبنی بر :

" اين آيه را قراءت کرده ای : قل لا أسئلکم عليه أجرا الا المودة فی القربی . گفت : آری . امام ( ع ) فرمود : آن خويشاوندان که خداوند تعالی به دوستی آنها امر فرموده و برای رسول الله اجر رسالت قرار داده  ماييم . "

  • توبه آن پیرمرد و اعتراض به عمال حکومت و کشتن او ، برای زهر چشم گرفتن از معترضین احتمالی
  • به حضور طلبیدن اسرا توسط یزید ، و رفتار توهین آمیز او با سر امام (ع) در جمع همه حاضرین دعوت شده
  • پاسخ تند حضرت زینب (س) به یزید که :

" اي يزيد آيا گمان مي برياين كه اطراف زمين و ‌آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتي و راه چاره را بر ما بستي كه ما را به مانند كنيزان به اسيري برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و تو داراي مقام و منزلت شده اي، پس خود را بزرگ پنداشته به خود باليدي، شادمان و مسرور گشتي كه ديدي دنيا چند روزي به كام تو شده و كارها بر وفق مراد تو مي چرخد ؟ آرام باش ، آهسته تر . آيا فراموش كرده اي قول خداوند متعال را « گمان نكنند آنان كه كافر گشته اند اين كه ما آنها را مهلت مي دهيم به نفع و خير آنان است، بلكه ايشان را مهلت مي دهيم تا گناه بيشتر كنند و آنان را عذابي باشد دردناك " !

  • خواندن آیاتی از قرآن ، توسط یزید و استفاده ابزاری از آنها ، برای مشروعیت بخشی به کارهای خود
  • پاسخ کوبنده امام سجاد(ع) به اهانتهای یزید که :

" ای پسر معاویه و هند و صخرا! پیش از این که به دنیا بیایی ، پیغمبری و حکومت از آن پدر و نیاکان من بوده است. روز بدر، احد و احزاب، پرچم رسول الله (ص)در دست پدر من بود ، و پدر و جد تو پرچم کفاررا در دست داشتند . سپس فرمود : ای یزید! اگر می دانستی چه کرده ای و بر سر پدر و برادر و عموزاده ها و خاندان من چه آورده ای ، به کوه ها می گریختی و بر ریگ ها می خفتی و بانگ و فریاد بر می داشتی "

  • دستور یزید برای حضور عمومی مردم در مسجد شام به همراه کاروان اسرا ، و سخنرانی خطیب مزدور او برای توجیه شرعی کشتار کربلا و اسارت باقی مانده کاروان امام (ع)
  • سخنرانی پرشور و روشنگر امام سجاد(ع) در مسجد شام ، در جواب سخنان بی منطق خطیب یزید ، مبنی بر :

" اى مردم ! من فرزندمكه و منايم ، من فرزند زمزم و صفايم .... من فرزند آنم كه جبرئيل او را به سدره المنتهى برد و به مقام ربوبى و نزديكترين جايگاه مقام بارى تعالى رسيد .....من فرزند محمد مصطفى و على مرتضايم ، من فرزند كسى هستم كه بينى گردنكشان را به خاك ماليد تا به كلمه توحيد اقرار كردند ..... من فرزندفاطمه زهرابانوى بانوان جهانم..."

  • یزید از ترس شورش مردم ، دستور داد : اذان بگویند .
  • امام (ع) با بهره گیری از کلمات اذان ، سخنان کوبنده خود را ادامه داد که :

" اى يزيد! اين جنايت را مرتكب شدى و باز مى گويى : محمد رسول خداست ؟ و روى به قبله مى ايستى ؟ واى بر تو ! در روز قيامت جد و پدر من دشمن تو هستند ..... "

  • در ميان مردم هياهويى برخاست ، بعضى نماز گذاردند و گروهى نماز نخوانده پراكنده شدند !
  • يزيد خود را بيچاره ديد . با كمال بى شرمى و ندامت تمام ، اين جنايات را به گردن امراى لشگر و بویژه عبیدالله زیاد ملعون انداخت تا خود را تبرئه كند ، بهمین منظور دستور داد تا با اهل بیت(ع) با رافت و مهربانی بر خورد شود ، و برای کشته هایشان اقامه عزا کنند!
  • اجازه بازگشت کاروان اسرا به مدینه

20 صفر ( اربعین شهیدان کربلا ) به بعد :
· ورود جابر بن ‏عبدالله‏ انصارى به كربلا و زيارت قبر مطهر امام حسين(ع) . او نخستين زايرى بود كه موفق به زيارت قبر آن حضرت گرديد .
· حرکت کاروان اسرا به سوی شهر پیامبر(ص) ، ( با حفاظت 500 سرباز حکومت )
· دستور امام سجاد(ع) برای برپایی چادر در ورودی مدینه و مرثیه سرایی برای شهیدان کربلا
· استقبال پرشور و غمگنانه مردم مدینه از کاروان اسرا
· ورود کاروان اسرا به مدینه به همراه مردم عزادار .
 

منابع :
1- تاریخ طبری ج 7 ، ترجمه مرحوم ابوالقاسم پاینده
2- تاریخ ابن اثیر، ج 2،
3- احتجاج طبرسی، ج 2
4- ابومخنف، مقتل الحسين مترجم سيد علي محمد موسوي جزايري، قم، انتشارات امام حسن، ج اول
5- منتهي الآمال (شيخ عباس قمي)، ج1
6- حماسه حسینی،( شهید مطهری )، ج1
 





:: برچسب‌ها: اربعین , اسرا , کربلا , صفر , امام سجاد , مدینه , شام , کوفه , یزید , امام حسین(ع) ,
:: بازدید از این مطلب : 202
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : چهار شنبه 13 دی 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: